عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684631 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25937 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21339 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14726 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13224 |
شلوار جاستین بیبر | 12297 |
اسیر عشق | 10168 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9498 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
کوزه سالم
پیرزنی دو کوزه ی آب داشت که آنها را بر یک تیرک چوبی آویزان و بردوش خود
حمل می کرد.یکی از کوزه ها ترك داشت و در طول راه چشمه تا خانه مقدارى
از آب آن به زمين مى ريخت ،در صورتیکه دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن
بطورکامل به مقصد می رسید. به مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن
همیشه یک کوزه و نیم،آب به خانه می برد. ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت
بسیار شرمگین بودکه فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد.
پس از دو سال سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمدو از طریق چشمه با پیرزن
سخن گفت..پیرزن لبخندی زد و گفت"" هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این
جاده در سمت تو روییده اند و نه در سمت کوزه ی سالم؟""اگر تو اینگونه نبودی
این زیبايی ها طروات بخش خانه من نبود. طی این دو سال این گلها را می چیدم
و با آنها خانه ام راتزیین میکردم.…هریک از ما شکستگی خاص خود را داریم ولی
همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و دلپذیر میکند.
"" باید در هر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی ""
" پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 10 آذر 1394 |
موضوعات مرتبط : داستانک، ، |
برچسب ها : کوزه سالم,کوزه شکسته,عشق, |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 63 صفحه بعد |